هیس......
یس...
یس...
بعضی وقتا که....
بعضی وقت ها که ..
ازت ناراحت میشم یا عصبانی ..
بهت میگم برو به زندگیت برس
همه بدنم میلرزه نکنه بری ..
و وقتی که بهم میگی :
زنــــــــــدگی من تـــــویی
کجا برم ؟؟ پیش زندگیمم
انگار دنیــــــا رو بهم دادند.
وزها پر و خالی میشوند مثل فنجان های چای در کافه های بعد از ظهر اما هیچ اتفاق خاصی نمی افتد
اینکه مثلا تـــــــــو ، ناگهان در آنسوی میز نشسته باشی !
.
.
همه دل می بندند ، تو از من چشم !
.
.
پشت این پنجره ها ، منتظرت قاب شدم !
فرستنده : حمیدرضا
.
.
تو جا زدی
من جا خوردم
او جا گرفت
و همین یک جابه جایی جانم را گرفت !
.
.
حالا که میروی کمی آهسته قدم بردار
نترس !!! دل شکسته ام به پای تو نمیرسد
لطفا پشت سرت ، در زندگی را هم ببند ؛ خسته ام …
فرستنده : هانیه
.
.
دیگر هیچ چیز “شیرین” نیست جز خوردن یک قهوه “تلخ” با تــــو !
.
.
و چه زیبا گفت فروغ :
تنها صداست که میماند و امان از صدای او که ابدی شد در گوش من !
فرستنده : مترسک
.
.
نه چای گس فنجانم می چسبد نه داغی شیر و نه تلخی شکلات
دیگر هیچ مزه ای به نابی طعم بودنت نخواهد بود !
.
.
سکوت همیشه معنی سکوت را ندارد ، گاهی سکوت یعنی :
س : ساعت های
ک : کسری
و : وجود
ت : تو !
کاش از اول میدونستم تو مال دیگرونی
کاش از اول می فهمیدم تو با من نمی مونی
کاش از اول میدونستم تو سهم من نمیشی
کاش می فهمیدم که تو از عشق من گریزونی
از فکرو قلبم تو نمیری که به همین زودی
تو اون فرشته ی پاکی که من فکر می کردم نبوودی
کاش از اول میدونستم تو مال دیگرونی
کاش از اول می فهمیدم تو با من نمی مونی
کاش از اول میدونستم تو سهم من نمیشی
کاش می فهمیدم که تو از عشق من گریزونی
از فکرو قلبم تو نمیری که به همین زودی
تو اون فرشته ی پاکی که من فکر می کردم نبوودی
می دونم هر جا که هستی با هر کسی نشستیییی
به راحتی فراموشم می کنی تو به زودی
این همه عاشق بودم..... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم .....تو نفهمیدی
من که عاشق بودم.....تو نفهمیدی
با تو صادق بودم.... تو نفهمیدی
.... کاش از اول می فهمیدم تو مغروری
کاش می دونستم از دنیای من دوری
کاش آروم آروم از قلب من می رفتی
چه دروغای شیرینی به من میگفتی ی ی ی ی
.
این همه عاشق بودم ....تو نفهمیدی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم ... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم ... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم... تو نفهمیدیییییییییییی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
می دونم هر جا که هستی با هر کسی نشستیییی
به راحتی فراموشم می کنی تو به زودی
این همه عاشق بودم..... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم .....تو نفهمیدی
من که عاشق بودم.....تو نفهمیدی
با تو صادق بودم.... تو نفهمیدی
....
کاش از اول می فهمیدم تو مغروری
کاش می دونستم از دنیای من دوری
کاش آروم آروم از قلب من می رفتی
چه دروغای شیرینی به من میگفتی ی ی ی ی
.
این همه عاشق بودم ....تو نفهمیدی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم ... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم ... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم... تو نفهمیدی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
من که عاشق بودم... تو نفهمیدیییییییییییی
با تو صادق بودم... تو نفهمیدی
م?دونم چرا گر?ه َم گرفته؟!
تو که ا?نجا
کنار ِ من نشست?
تو که بازم قسم خورد? به مهتاب
که هم پا? ِ من?
تا زنده هست?
نم?دونم چرا گر?ه َم گرفته؟!
شا?د عهد? م?ون ِ ما
شکسته
کنار ِ هم نشست?م اما انگار کس? د?گه
م?ون ِ ما نشسته
.
.
.
بگو پرت و دروغ ِ ا?ن توهم
نزار تو هق هق ِ
بارون.بشم گم
به من باور بده چشماتو از نو
دوباره معن? ِ
دن?ا? ِ من شو
?ه چ?ز? کم شده از قلبم انگار
?ه ترد?د تو سکوتم
لونه کرده
ترانه رو? ِ لبهام م? پ?سه
?ه حس ِ بد منو
د?وونه کرده
نم?دونم کدوم کوچه ? ِ بن بست
قدم ها? ِ تورو
وسوسه کرده
نم?دونم بازم عطر ِ صداقت
به قلبا? ِ من و تو
برم?گرده